با سلام خدمت شما دوستان گرامی. در این مقاله می خواهم شما را با عادت نویسندگان مهم جهان آشنا کنم تا با الهام گیری از این عادات شما هم بتوانید به یک نویسندهی مهم تبدیل شوید. پس در ادامه با ما همراه باشید.
یادآوری: من چالش 40 روز محتوانویسی راه انداختم تا به تمام کسانی که دوست دارند محتوانویس شوند در این زمینه کمک کنم و نکات کلیدی را به آنها آموزش دهم. پس از این آموزش, افراد می توانند به صورت حرفه ای در این زمینه فعالیت کنند و به درآمد برسند. اگر سایر جلسات را مطالعه نکرده اید, می توانید از طریق آموزش رایگان محتوانویسی به آنها دسترسی داشته باشید.
برای اینکه داستان نویس ِمشهوری شوید، بهتر است اراده و تصمیم بسیاری برای نوشتن داشته باشید, نه فقط میل و انگیزه برای نوشتن. بلکه باید یک اراده ی بسیار زیاد برای نوشتن همیشه در شما زنده باشد.
این عزم و اراده باید روز به روز بیشتر در شما جلوه کند. چون نویسندگی یک کار راحت و بی دردسر نیست. نوشتن کار سختی است, حتی گاهی اسرار آمیز است پس باید یک عزم و ارادهی محکم و همیشگی داشته باشید.
نویسندگی گاهی ممکن است حتی آرامشتان را از بین ببرد. اِلزور رزمری باجر در این باره می گوید: ” این مشکل اغلب نویسنده هاست و نیازی به کتمان آن نیست”. در برخی موارد هم نویسنده ها با نوشتن سلامت خود را تضمین می کنند، می نویسند که سالم بمانند.
بی شک آموختن از تجربیات و انگیزه های نویسندگان موفق برایتان خالی از لطف نخواهد بود. انگار اغلب نویسنده هایِ حرفه ای، زاده شده اند برای نوشتن.
دومین عادت جادویی برای داشتن یک نوشتهی موفق این است که سراغ متنی برای نوشتن بروید که روزی خودتان دوست داشتید چنین چیزی را بخوانید.
این اتفاق باعث می شود تا نوشتن برایتان جذاب تر و آسان تر شود. بسیاری از نویسندههای موفق عقیده دارند که نویسندگی یک تجارت و سرمایه گذاری بزرگ است.
گاهی درآمد حاصل از بعضی نوشته ها ممکن است شما را وسوسه کند. اما پول به تنهایی نمی تواند تا مدت ها ذهن و خلاقیت شما را وادار به نوشتن اثری موفق کند.
برخی تصور می کنند نوشتن آثار رومنس می تواند باعث به جیب زدن پول زیادی شود. اما من می خواهم به شما بگویم که ؛
امکان ندارد در نوشتن موفق شوید, مگر اینکه با تمام قلب و عشق و علاقه و خلاقیتتان بنویسید.
در مصاحبه ای که با نویسندگان مشهور انجام شده اغلب آن ها زندگی جالب و متفاوتی داشته اند. شاید فکر کنید منظور من از این زندگی، یک جور تجربه عجیب و غریب و خطرناک است. اما برای اغلب این نویسندگان، این نوع زندگی یعنی تجربه یک زندگی معمولی با روح و ذهنی غیرمعمولی.
بعضی نویسنده ها ظاهراً زندگی ساده و معمولی داشته اند اما در درونشان در یک زندگی فانتزی و عجیبی را سپری می کردند.
نوشتن، شوق و اشتیاق خاصی به زندگیتان می بخشد و گاهی این اشتیاق با تجربه های شخصی، رشد شخصیتی و تکامل روح و روان همراه است.
چهارمین عادت مهم این است که یاد بگیرید مثل نویسندگان حرفه ای رفتار کنید. حرفه ای بودن به این معنا نیست که از همان لحظه، یک نفس شروع کنید و تمام وقت کار کنید.
منظورم این است که از ابتدای کار منظم و متعهد باشید و ذهن و فکرتان را منسجم کنید و از روی نظم و برنامه فعالیت کنید.
نوشتن بدون نظم و قاعده باعث می شود شما شخصیت های داستان خود را گم کنید و انگیزه لازم برای نگارش را از دست بدهید. بدون داشتن برنامه منظم و حرفه ای، نگارش داستان و رمان به شدت سخت و کلافه آور می شود.
مقاله پیشنهادی:با انواع نویسنده ی محتوا آشنا شوید؟
شما باید بدانید کار نویسندگی مثل بالا رفتن از یک کوه نیست. بلکه بالا رفتن از یک مجموعه رشته کوه است که پشت آن رشته کوه دیگری قرار گرفته است و پشت آن رشته کوه، رشته کوه های دیگر وجود دارد و شما باید تمام آن ها را طی کنید تا موفق شوید.
برای حرفه ای بودن علاوه بر ایجاد نظم و انضباط کاری، نیازمند ایجاد و توسعه یک برنامه دراز مدت هم هستید. یعنی اجبار برای پیشرفت و ترقی در کارتان, چه بخواهید چه نخواهید.
در نوشته هایتان حرف تازه ای برای گفتن داشته باشید. یعنی فرصت ها همه به دنبال چیزی اند که حرف تازه ای بزند.
نویسندگان موفق، مسئولیت ایجاد حرفه خود را می پذیرند. آن ها هیچ وقت روی صندلی لم نمی دهند و منتظر نمی مانند تا موفقیت در بزند و به سراغشان بیاید. بلکه با سرعت به سمت موفقیت قدم بر می دارند.
همۀ آن ها تصمیم می گیرند به بالاترین حد پیشرفت و موفقیت در حرفه نویسندگی برسند و همه کارهایی که برای رسیدن به آن لازم است را انجام دهند.
چیزی که در زندگی نویسندگان موفق تعجب برانگیز است, تعهد صمیمانه آن ها به زندگی خود به عنوان یک نویسنده است, چیزی که بسیار با نظرات ابتدائی اغلب نویسندگان تازه کار متفاوت است.
پس این نکته را می توان به عنوان پنجمین عادت نویسندگان موفق نام برد ؛ ( این که آن ها با علم و دانش خود حرفه و مسیر حرفه ای نویسندگی شان را تعیین می کنند). پس شما هم مسیر حرفه ای نویسندگی خود را پیدا کنید.
شاید شما هم از شکست هایی که در سر راه معروف شدن نوشته هایتان وجود دارد، آگاه باشید. برای این کار قطعاً باید طاقت و تحمل بالایی داشته باشید و روحیهی خود را تقویت کنید.
نویسندگان مهم نیز آدم های محجوب و کمرویی نیستند که با یک برنامه کاری فشرده و شلوغ غش و ضعف کنند یا با شنیدن نظرات منفی و مردود، خود را ببازند.
آن ها به خوبی یاد می گیرند در مقابل مراحل مختلف موفقیت، انعطاف پذیر باشند و رفتار مناسبی از خود بروز دهند.
آنها حتی به این فکر می کنند که این اتفاقها ممکن است بارها و بارها برایشان پیش بیاید. با این وجود یاد می گیرند چطور از خطا و اشتباهاتشان درس بگیرند و دیگر هرگز برای دومین بار آن لغزش را تکرار نکنند.
روانشناسان نیز معتقدند خیلی از افراد به خاطر ترس از شکست است که اقدام به شروع نمی کنند. خودشان را گول می زنند و به اشتباه راه هایی را برای خود طراحی می کنند که ناخواسته از موفقیت دور می مانند.
پس شما هم برای حرفه ای شدن باید بیاموزید با همۀ شکست ها و موفقیت هایی که در سر راه وجود دارد روبه رو شوید. با اخبار بد از هم نپاشید و به خوبی یاد بگیرید نه زیادی به هیجان بیایید و نه به سادگی روحیه خود را ببازید. تحت هر شرایطی انرژی تان را حفظ کنید.
استفن کینگ یکی از فعالترین نویسندگان است و وقتی قصد نوشتن کتابی می کند، در طول یک روز ۱۰ صفحه را پشتسر هم و بدون هیچ وقفهای مینویسد, حتی در روزهای تعطیل. بنابراین هر روز مقدار زیادی مطلب نوشته شده دارد که این نتیجهای پیشبینینشدنی در پی دارد.
ارنست هِمینگوی در مقایسه با کینگ کمکار بوده و فقط روزانه ۵۰۰ کلمه مینوشته است که البته بد هم نیست. او صبح زود شروع به نوشتن میکرد تا از هیجان به دور باشد و در سکوت و آرامش به کارش بپردازد.
مطلب جالب این است که همینگوی به خاطر اعتیاد به الکل مشهور بوده اما هیچوقت موقع نوشتن مست نمیکرده است.
ولادیمیر ناباکوف که نویسنده رمانهای بزرگی چون «لولیتا»، «آتش رنگ باخته» و «آدا» است, عادت داشت ایستاده بنویسد و تمام نوشتههایش روی فیشهایی است که به او این امکان را میدهد تا وقایع را بدون ترتیب بنویسد و با جابهجاکردن فیشها به آن ها همانطور که میخواهد، نظم و ترتیب دهد. او برای رمان «آدا» بیش از دو هزار فیش نوشته است.
مقاله پیشنهادی؛ معرفی چند کتاب محتوا نویسی (جلسه 17)
ترومن کاپوتی نویسنده «صبحانه در تیفانی» و «در کمال خونسردی» ادعا میکند که نویسندهای کاملا افقی است. او میگوید؛ “هنگام نوشتن باید روی تخت خواب یا کاناپه با یک سیگار و قهوه در کنارش دراز بکشد. سپس این قهوه جای خودش را با چای و چیزهای دیگر عوض میکند تا اینکه روز تمام شود”.
او چرکنویس اول و دومش را با مداد مینویسد، بعد پاکنویسش را تایپ میکند که باید این کار هم در رخت خواب و با حفظ تعادل دستگاه تایپ روی زانوهایش انجام دهد.
فیلیپ راث یکی از بزرگ ترین نویسندگان معاصر آمریکاست. او هم عادت دارد ایستاده بنویسد و هنگام قدم زدن فکر کند. او ادعا کرده است برای هر صفحهای که مینویسد حدود یک کیلومتر پیادهروی میکند.
فیلیپ زندگی شخصیاش را از کارش جدا کرده است و در خانهاش نمینویسد. در واقع یک اتاق کار دارد که خارج از خانهاش ساخته شده. در جایی به دور از پنجره پشت میزش می نشست تا تمرکزش به هم نخورد.
جیمز جویس در میان جماعت نویسندگان بزرگ قرن اخیر بسیار مشهور است. درحالی که فعالترین نویسندگان، کارشان را به تعداد کلمات یا صفحات خاص محدود میکنند, او وقتش را با درگیری در جملات میگذراند. در اینباره داستان مشهوری وجود دارد که از این قرار است؛
دوستی در خیابان از جویس میپرسد: ” آیا تابهحال روز خوبی در نوشتن داشتهای؟ ”
جویس با خوشحالی جواب میدهد: ” بله “.
دوست دوباره میپرسد: ” در آن روز چقدر نوشتهای؟”
جویس میگوید:” سه جمله!”
جویس کارول اوتس گفته که نوشتههایش به صورت دستنویس است و برای کارش هیچ برنامه جدی ندارد.
او میگوید ترجیح میدهد صبح قبل از صبحانه بنویسد. اوتس استاد نویسندگی خلاق است و میگوید در روزهای درسیاش، به مدت ۴۵دقیقه یا یکساعت قبل از ترک کلاس اولش مینویسد.
در روزهای دیگر، وقتی نوشتنش خوب پیش میرود، میتواند ساعتها بدون هیچ استراحتی بنویسد و صبحانهاش را در ساعت ۳-۲ بعد از ظهر بخورد.
در این مقاله عاداتی که می تواند شما را به یک نویسندهی موفق تبدیل کند را شرح دادیم. برخی از عادت های رایج نویسندگان را نیز بیان کردیم.
به شما توصیه می کنم هر چه زودتر نوشتن را شروع کنید. بنویسید و بنویسید و بنویسید تا به مرور بهتر و بهتر شوید و به یک نویسندهی موفق تبدیل شوید.
با آرزوی موفقیت برای شما همراهان گرامی.
من تمام این جلسات رو مطالعه کردم و واقعا مفید بود ممنونم ازتون🌹